دقایقی پیش از مرز چذابه عبور کردم..
این جا اواخر آخرین قسمت از دروازه های عبور از ایران
دقیقا همونجایی که سه سال پیش در اولین سفر اربعین
در ساعات نزدیک به ظهر
عشقم باهام تماس گرفت و گریه میکرد(دلتنگی پیشاپیش) .
هعی...
حدیثه ی ماهم
خداحافظ
به نیابتت زیارت میکنم و تک تک قدمهام به یادتم زیباترینم
دقیقا همینجا
1دای گریه هات هنوز تو گوشمه
گفتی : تو بری تا دو هفته صداتو نشنوم من چیکار کنم..
هعییییی عزیز دلم
این کامنت رو چند وقت پیش یکی از کاربران مهربون برام گذاشته..
برای همه ی این عزیزان دعا میکنم
از وقتی که کل وجودت فرو میریزه...برچسب : نویسنده : zibayiemarefat بازدید : 93