صدای دلگیر ماشین سنگین و جاده از دور، در شب

ساخت وبلاگ
هعیییییی

هر وقت تو دل شب، توی تنهاییام، از دور دستها قدای جاده رو میشنوم

دلم بدتر میگیره.. 

نمیدونم شمام اینجوری هستین یا نه..

انگار صدای یه دنیای غمگین با گذر ناگذر هستش که یه جورایی خاطرات آدمو به یادش میاره و قلبش چزیده میشه..

 

برای من این صدا به شدت قلبمو درهم میفشره

منو میبره تو حوالی روزهای هشتم بهمن تا اواسط دهه فجر ، دقیقا روزایی که تو اون شهر کوچیک (جعفریه) تنها بودم، و کسی که براش میمردم شبا صدای قشنگشو بهم هدیه میکرد..

این صداهایی که گفتم عجیب باعث گرفتن دلم میشده همیشه.. یاد حتی رفتگانم میافتم.. 

 

کلا از وقتی هم که خورد شدم، از اینجور صداها و مسافرت و صدای اتوبوس.. (اگرچه از اون موقع بارها سفر کردم)  و حتی چندین بار دچار آوارگی و سرگردانی روحو جسم شدم... در حالی که اون با خیال راحت داشت... و شبا راحت (به علت مردگی وجدان و انسانیت) سرشو میذاشت رو بالش و میخوابید.. 

 

هعی... 

کم یا زیاد بودنشو کاری ندارم.. هنوزم مرهم دل بیچارمه

هنوزم به دنیا پشت میکنم بخاطرش

اونوقتایی که تو اون تنهایی مخوف تو اون گوشه ی اون شهر بین راهی توی یه خونه ی نیمه تمام تنهای تنها بودم و این صداهای دلگیر میومد.. فقط صدای گرم عشقم بود که آرومم میکرد.

 

خیلی دلم براس تنگ شده خیلی.. 

کاش کمی.. 

از وقتی که کل وجودت فرو میریزه...
ما را در سایت از وقتی که کل وجودت فرو میریزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zibayiemarefat بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 2:09