اگه عاشقشی و دلت شکستس حتما بخون.. اگرم نیستی حتما بخون. ( اینو تا حالا جایی نشنیدی )

ساخت وبلاگ

اونهایی که فکر میکنند عشق مال قصه هاست..

 

این پست از قلبم جاری شده.. شاید گوشه ای کوچک، از کنار رفتن ناچیزی از پرده اسرار.. 

 

اول از همه اینکه به یک بار خوندن این متن بسنده نشه، چرا که با هر بار خوندن.. بهتر و عمیقتر متوجه میشید و چیزای جدیدتری دستگیرتون میشه

دوم اینکه: میخوایم بررسی کنیم، بین عاشق دلشکسته و معشوقه ی جفاکار، ضعیف واقعی کیست؟ عاشق دلتنگ و نالان (که از دید معشوقه صرفا واداده است) یا معشوقه ی جفاکار.. کدام ضعیف واقعیست و چرا؟ 

و در آخر ما اینجا ما ثابت میکنیم که عشق یک واقعیت بی بدیل و البته فرا زمینیست(فراتر از تعلقات طبیعی بعد مادی انسان) ولی چون خیلیها نتوانسته اند بفهمند یا هضم کنند و مصداقی ندیده اند میگویند:عشق مال قصه هاست.. 

 

 

در مورد ضعیف بودن.. از خاصترین حقایق وارونه که بسیار بسیار خاصه و خیلیها درست نمیدونن یا وارد عمقش نشده اند اینه که

جدا از بحث تمامی عوامل جدایی اعم از انتزاعی و غیر انتزاعی، و ارگانیک و غیر ارگانیک و عواملی مثل طلسم و جادو و جن و پری... 

وقتی یه معشوقه ای شکستت میده، دلیل برنگشتنش اگه از روی خباثت (که ضعف بسیار فاحشیه) و بد دلی نبوده باشه، امواج منفی ناشی از سوختن عاشق هست که در بعد ماده منتشر میشه و حالت دفع یا مانع ایجاد میکنه.. از دور بر روی ضمیر ناخودآگاه معشوقه تاثیر دفعی میگذاره.. و این یه قاعدست.. 

این یکی از دلایلیه که عاشق نباید معشوقشو نفرین کنه.. و البته بسیار بسیار سخته که از جدایی از عشقت که ناب دوسش داری، به درد سخت نیافتی.. یا حسی به درد نداشته باشی.. 

 

ضعف اکثر انسانها اینه که همه درگیر تعلقات خاکی و اقتضائات دنیا باقی مانده اند.. انسان با اخلاق فراتر از فطرتها و اقتضائات منفی خود عروج خواهد کرد و بسیار خاص و زیبا می شود.. 

اگر عاشق درد میکشد، معشوقه اش برنخواهد گشت چون دست خودش نیست.. موازنه اینطور ایجاب میکنه.. مگر اینکه معشوقه در انسانیت و اخلاق عروج کرده باشد و فراتر از این امورات طبیعی باشد (که اینجا تازه لیاقت آن عشق آسمانی را پیدا میکند و خودش با پای خودش برخواهد گشت..).. چرا که تا پیش از این، ضعیف واقعی او بوده نه عاشق، چون قدرت و توان فراتر از تعلقات و ویژگیهای حرکتی نفسی و دنیوی نداشته.. و حتی اسیر چیزی مثل غرور فریبنده هم شده.. 

این معشوقه است که تا لایق نشود، برگشتی صورت نخواهد گرفت.. و تا به اخلاق فرا دنیایی و آسمانی عروج نکند، لایق عشق نمی شود و موازنه صورت نخواهد گرفت و تا موازنه صورت نگیرد عاشق و معشوق جفت نمی شوند.. 

چیزی که روز اول جدایی، معشوقه ی عروج نکرده را انگیره ی دور شدن داده، یک احساس عمیق از طرف عاشق بوده. که این احساس عمیق، باعث برهم خوردن موازنه شده و یک جور احساس دافعه و فاصله گرفتن در معشوقه ی با احساس زمینی(دوست داشتن نه چندان عمقی) پدید می آید و کم کم غرور دنیایی در او پدید آمده و بر همان مقدار دوست داشتنش غلبه میکند. 

برای همین است که یه عاشق  حتی اگه معشوقش از حد دوس داشتنش با خبر نباشه، خود به خود دچار احساس دافعه و فاصله تدریجی میشه و کم کم تحمل حضور عاشق رو از دست میده.. 

مگر اینکه حس اون معشوقه هم حد حس اون عاشق باشه... 

 

 

تا حالا و شنیدی میگن دوس داشتن بهتر از عشقه؟ فکر میکنی چرا اینو و میگن؟ بخاطر اینکه درد کشیدنها و ظلم و مظالم ناخواسته ای که به عاشقا تحمیل میشه به وفور دیده میشه.. اتفاقا عشق هزاران بار از دوست داشتن هم زیباتر و هم قشنگتره.. عشق یه چیز فرا زمینیه، یه چیز آسمونیه.. عشق حلال بسیاری از مشکلاته، درمان بسیاری از دردهاست.. اکسیر خوبیهاست.. دوست داشتن هم حد و زمینی، اگه باهم بمونن که چه خوب، اگرم و از هم جدا بشن، تا حدودی ممکنه یک یا هردو دلتنگ هم بشن یا شایدم نشن و به زندگی عادیشون ادامه بده.  به همین خاطره که میگن دوست داشتن از عشق بهتره..  بذار واضحتر بگم. دوس داشتن، یه چیزی مثل حقوق بگیری و زندگی خیلی عادیه.. خیلی قدرت عمل خاصی وجود نداره. ولی

دیدی اونایی که خیلی تاجرای بزرگی هستن و از صفر شروع کردن، کسانی هستن که یه روز ریسک بزرگی کردن؟ شنیدی میگن مسیر موفقیتهای بزرگ، مسیر شجاعت و ریسک نکردنه؟  تا حالا رمان کوتاه حکایت دولت و فرزانگی رو خوندی؟)  دیدی اونی که تاجر و سرمایه دار بزرگیه و در آمد عظیمی داره، هیچ محدودیت خاصی نداره و با مال و منالش جدا از بهترین بودن در همه ی زمینه ها، میتونه حتی بزرگترین خیرها رو بکنه؟

عشق یه همچین حالتی داره.. 

درحالی که دوس داشتن معمولی مثل همون زندگی حقوق و دستمزد بگیریه.. که توش خودت آقایرخودت نیستی و.. بلمه همه جیز معامله و تعاملذو قید و شرطه.. 

 

عشق به نسبت دوس داشتنهای معمولی زمینی، که توشون کلی محدودیت و دوندگی و ا حتما و ول تباهی با تیر و ترکش وجود داره، یه همچین حالتی داره..در عشق قدرت وجود داره، اسیر قید و شرطها نیستیم.. قدرت بخشندگی وجود داره.. فرصت ارتقاهای بزرگ معنوی وجود داره.. البته خود عشق یه چیز معنویه.

در عاشقی، خودت آقای خودتی.. در حالی که در دوس داشتن معمولی مدام در بند قید و شرطها هستی.. 

در دوست داشتنهای معمولی قدرت اینو نداری که عادی و تکراری نشی، مدام باید در این شرایط سخت نامردی و بی معرفتی زمونه، با بقیه رقابت کنی تا براش جذاب باقی بمونی.. که البته بسیار سخته.. 

عشق یه ریسک بزرگه.. چیزای بسیار شیرینتر و قشنگتر از دوست داشتنهای معمولی زمینی رو داره.. کاری میکنه که توی معشوقه، در معمولی ترین حالت ممکن و حتی با چهره ی خواب آلودتت و حتی با شکم چروکیده ی بعد از زایمان،  حتی با وجود زشتیها و نقصها و کاستیهات،  همچنان زیباترینش باشی..

 

ولی توی دوس داشتن معمولی همچین از این خبرا نیست.. باید بین همه ی امورات زندگی زناشوییت تعادل برقرار کنی و مدام مثل آدم آهنی سخت کار کنی و سخت بکوشی که در رقابت با اون چیزایی که از در و دیوارو خیابون میباره، کم نیاری و در چشمش کم نشی... 

 

عشق یه ریسکه.. ولی ارزشش رو داره.. به شرطی که هر دو طرف نترسن و شجاع باشن.. ارزشش رو داره..

اما اینکه معشوقه ام.. با وجود بدترین جفاها، برام زیباترینه و دوس داشتنی و ناز و دلرباست.. دلیلش همین احساس فرا خاکیه..  احساسی که کنش و واکنشش لزوما با قید و شرط نیست.. احساسی بسیار پردوام که برای ماندگاری وابسته به چیزی نیست.. 

 

احتمالا با خوندن مطالب بالا تا الان  براتون روشن شده باشه، که چرا معشوقه ها یا بر نمیگردن یا وقتی برمیگردن، عاشق دیگه اون آدم سابق نیست و سرد شده.. دلیلش همون موردیه که در ابتدا گفتم. مگر اینکه توفیقی حاصل بشه و معشوقه، جرات و جسارت ارتقای اخلاقی پیدا کنه  که در اون صورت خود به خود بر حس دافعه ی پدید اومده، غالب میشه و خودشم عاشق اون عاشق میشه.. 

نمیشه یکی تو آسمون باشه و یکی روی زمین،.. کنار هم بودنی شکل نمیگیره.

مگر اینکه یا عاشق برگرده به فرش و حدود خاکی، یا معشوقه با بالهای اخلاق و معرفت، بره بالا و کنار هم جفت بشن.. عمل با اخلاق چیزی فراتر از  عمل (کنش و واکنش) در چارچوب اقتضائات دنیاست.. 

 

اگر شما دوست عزیز خودت یه عاشق دلشکسته ای، احتمالا روزهای اول دلشکستگی شدید، از شدت درد غیر قابل تحمل حتی نفرینشم کرده باشی و گفته باشی لیاقت مرا نداشت.. ولی بعد از مدتی از نفرینت پشیمون هم شده باشی.. نفرینت رو تایید نمیکنم اما مورد دوم رو تایید میکنم.. 

میدونستی عشقت دست خودش نبوده؟ یا از اولش مثل تو بال نداشته و تو رفته رفته رفتی بالاتر و اون جا مونده، یا با طلسم سردی یا مداخله ی شیاطین، از آسمون اشتراک و پیوند قلبت، تدریجی یا فوری کشیدنش پایین و بالهاشو چیدن و دست و پاش با تعلقات خاکی مثل حس تکبر غرور کاذب بسته شده و به همین خاطر همه چیو حتی وارونه میبینه... تازه چه بسا اون فکر میکنه که از دستت خلاص شده..  حتی ممکنه ازش واکنشهای برخاسته از اقتضائات دنیا و دنائت، مثل بی انسافی، ببینی)  

 

همه ی گفتنیا رو گفتم.. عشق واقعی بین زن و مرد هم عشقیه که در برابر عشق خدا و بنده، مجازی محسوب میشه ولی در برابر احساسات عادی و عادی شونده ی زمینی، عشق واقعی نامیده میشه..  این عشق، در حقیقت در طول عشق به خداونده و ضد اون نیست..بلکه بخشی کوچک از اونه.. به یاد بیار که گفتیم، این معشوقه است که در تعلقها گیر کرده و باید تلاشش رو بکنه لایق بشه ولی تکبر همه چیزو براش وارونه نشون میده.. تو برای رفاقت و عاشقی با خدا، اول باید بال داشته باشی.. یه بالت تقوا و دوری از گناهه بال دوم ساخته میشه از معرفتهای حقیقی(اخلاق و تمامی متعلقاتش و..) .. بال دوم.. در واقع طبق گفته مرحوم آیت ا.. بهجت شاه کلید رابطه با خدا  دوری از گناهه.. در نتیجه گناه، قفل و غل و زنجیره که به دست و پا و حتی بال تو زده میشه، و تا توبه نکنی نمیشکنن.. و تو با بندگی و دعا و عمل خالصانه و بی ریا و مراقبه، تازه میتونی برا پرواز مهیا بشی.. یادت باشه اون بالا، تو قدرتمندی و محدودیتهای زمینی رو دیگه نداری.. خب اگه میخوای دقیقتر یاد بگیری.. سیره ی اهل بیت و شهدا رو دنبال کن و باهشون رفاقت کن.. 

آخرین چیزی که میخوام بهت بگم اینه

برحذر باش از سبک زندگی غربی و لیبرالیسم..  به شدت سرگرم تعلقات خاکی میکنه تو رو و برای متقاعد کردنت.. کلی سرگرمی های گذرا و عرفهای باطل و یا مخلوط با باطل.. برات تدارک میبینه و تو رو غافل میکنه از پرواز.. و سرمست تکبرت میکنه و همه چیو وارونه میبینی.. دقیقا همین سبک زندگی، شیاطین رو در زندگیامون فعالتر کرد و تعدادشون رو بیشتر کرد و بالهای خیلی ها چیده شد و روابط عاشقونه واقعی بخاطر دنیاخواهی ها به حاشیه رفت و دوست داشتنهای عمدتا هورمونی عشق معرفی شد و دوست داشتنهای واقعی پر از تنش شد و عشقهای واقعی پر از هجران.. 

 

براتون عشق واقعی آرزومندم

امیرحسین حیدری

 

 

از وقتی که کل وجودت فرو میریزه...
ما را در سایت از وقتی که کل وجودت فرو میریزه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zibayiemarefat بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 3 دی 1397 ساعت: 22:32